وظايف سازمانها و نهادها در ترويج فرهنگ مهدويت
حاج آقا محسن قرائتي
|
اشاره: وظايف شيعه در برابر حضرت بقيةالله(عج)، بر دوگونه است: وظايف فردي؛ وظايف جمعي. برخي از كارها، بر عهدهي افراد است و بعضي از وظايف، بر عهدهي نهادها و سازمانها و تشكلها.
نوشتار حاضر، وظيفهي مردم و مراكزي مانند حوزه و مساجد و تكيهها و صدا و سيما و عقيدتي - سياسي نيروهاي مسلح و... را شمرده است.
اللّهُمَّ وَأَنْطِقْنِي بِالْهُدَي وَأَلْهِمْنِي التَّقْوَي(1)
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَليِّكَ الحُجَة بْنِ الحَسَن، صَلَواتُكَ عَلَيهِ وَعَلي آبائِه، فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِيلاً وَعَيْناً حَتَّي تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلاً.(2)
پيش در آمد
مراكز ديني دربارهي حضرت مهدي(عج) چه كارهايي ميتوانند انجام دهند؟
من، براي پاسخ دادن به اين پرسش، مراكز مختلف را در نظر گرفتم و براي هر يك وظايفي را نوشتم. نام اين مراكز، چنين است: مساجد و تكايا؛ عقيدتي - سياسي نيروهاي مسلّح؛ صدا و سيما؛ منبريها؛ مداحها؛ سازمان و دفتر تبليغات؛ نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاهها؛ اوقاف؛ حوزههاي علميّه؛ و مردم.
وظايف مردم
* نام حضرت مهدي(عج) را ترويج دهند.
در قرآن آمده است:
((... يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً)).(3)
در اين جا، ((سبيلاً)) به طور نكره آمده است. مردم، در روز قيامت، هيچ چيز ندارند جز اين كه ميگويند: ((ما، اسم بچهمان، حسن و حسين بود.)) و همين نخ باريك، اينها را نجات ميدهد. اين ((سبيلاً)) يعني يك راه بسيار مختصر، مانند همين كه نام پسرش را ((مهدي)) ميگذارد.
نگوييد: ((نام برادر من، مهدي است و برادر خانمام مهدي است، بنابراين، من نميتوانم نام پسرم را مهدي بگذارم.))! چه طور اگر برادرتان تلفن و تلويزيون و فريزر داشته باشد، نميگوييد، ديگر من نداشته باشم؟! چه اشكالي دارد كه در همهي خانهها، ((فاطمه)) باشد، ((مهدي)) باشد؟!
* موقوفات براي امام حسين عليه السلامو حضرت ابوالفضلعليه السلام زياد است، ولي دربارهي قرآن و امام زمان(عج) زياد نيست.
* براي كتابهايي كه مربوط به امام زمان(عج) است، كسي باني شود، مثلاً، چند هزار جلد كتاب بخرد و به افراد بدهد يا اين كه يك سري كتاب بخرند و ارزانتر بدهند.
* حديث داريم كه اگر چيزي ميخواهي براي بچهات بخري، شب جمعه بده كه او با كلمهي جمعه و ياد امام زمان(عج) آشنا شود.
* حديث تكان دهندهاي ديدم. امام فرمودند: ((من، روزي صد بار شما را دعا ميكنم.)). خيلي بي انصافي است كه آقا، روزي صد دفعه ما را دعا كند، ولي ما يك ((اللهم كن لوليك)) هم نگوييم!
* معلّم از دانشآموزان بخواهد يك انشا براي آقا(عج) بنويسند. ما، در ستاد اقامهي نماز، سه سال است اين كار را ميكنيم. امسال، ششصد هزار انشا نوشته بودند.
* هديهها و چشم روشنيها، كتابهايي دربارهي امام زمان(عج) باشد. هديهي هر كس، كتابي مطابق نيازش باشد.
اينها، نمونهي كارهايي است كه مردم ميتوانند انجام دهند.
وظايف عقيدتي - سياسي نيروهاي مسلح
* سردوشيها، در روز نيمهي شعبان داده شود.
* نيمهي شعبان، نوع غذا و لباسهاي پادگانها، فرق كند و مناسب جشن باشد.
* كتابهاي ساده ولي پر محتوايي، در نيمهي شعبان ميان كادر، و كاركنان و سربازان، به مسابقه گذاشته شود.
* در همهي مراسمهاي صبحگاهي، نام امام زمان(عج) برده شود.
* سربازان، بسيجيان، پاسداران، ... سربازان امام زماناند. اين مطلب به آنان گفته شود. اين، يك نوع تربيّت است. قرآن ميگويد:
((... مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ...))؛(4)
پدر شما ابراهيم است.
در حديث نبوي آمده است:
((أَنَا وَعَلِيٌ أبَوا هذِهِ الأُمَّةِ...)).(5)
اگر من احساس كنم، پدرم، حضرت ابراهيم پيامبر است، چه خواهد شد؟ اگر انسان احساس كند سرباز امام زمانعليه السلام است، چگونه خواهد بود؟ اين مسئله، خودش، يك تلقين است. بايد به مناسبتهاي مختلف، از مهدويّت سخن گفت.
وظايف مساجد و تكايا
* اين چراغانيها و جشنها را بايد به نسل نو منتقل كرد. اين، خيلي مهم است.
* همان گونه كه عاشورا، ديگهاي غذا بار ميگذارند، در نيمهي شعبان نيز همهي مردم اِطعام شوند.
* در مساجد، نيمهي شعبان، اِحيا گرفته شود. در حديث آمده است: ((كسي كه شب نيمهي شعبان تا صبح نخوابد، آن وقتي كه همهي دلها مرده است، دل او زنده است.)). اگر همه، يك سمت رفتند، او، به سمت ديگر ميرود. در دانشگاه تهران، اين كار انجام شد و امسال(6) نيز برگزار خواهد شد. جمعيّت زيادي ميآيند. سخنراني، و مقاله خواني از سوي دانشجويان و... از برنامههاي آنان است.
* از بچهها بخواهيم كه هر كس يك مقالهي خوب بياورد و در مسجد بخواند.
* به مناسبت نيمهي شعبان به فقرا و سالمندان كمك شود. حضرت امامرحمه الله در نوفل لوشاتو كه بودند، روز تولّد حضرت مسيح، علي نبينا و آله و عليه السلام، به همهي همسايههاي مسيحي سر زدند يا هديه فرستادند. امام رضاعليه السلام عيد غدير براي دوستاناش انگشتر ميفرستادند. در حديث آمده است: ((رسول خداصلي الله عليه وآله گاهي گوسفندي را ذبح ميكردند و گوشتاش را براي خانمهايي كه رفيق حضرت خديجهعليها السلام بودند، ميفرستادند. اين، بزرگداشت است.
* غرفههاي كتاب و نوارهاي مفيد در اين زمينه ايجاد شود.
* از افرادي كه به مسجد نميآيند، دعوت شود. نيمهي شعبان، وقت خوبي است كه آنان را به طور خصوصي دعوت كنيم. ممكن است لباس مناسبي براي مسجد نداشته باشد يا خداي نكرده نماز بلد نباشد و بالاخره مشكلي داشته باشد، ولي شيريني خوردن و شعر گوش دادن كاري ندارد. اينان را خصوصي دعوت كنيم.
البته، ميتوانيم كلاسهايي نيز در مساجد برگزار كنيم.
وظايف صدا و سيما
* در صدا و سيما، هر شبكه، ميتواند كار خاصّي انجام دهد. شبكهي اوّل، اشعاري كه در مورد آقا است، بخواند و شبكهي دوم، سؤالاتي كه در مورد آقا است پاسخ دهد و شبكهي سوم، نامهها و توقيعات آقا را تفسير كند و يك شبكه، شعرا و نويسندگان درجهي يك را كه دربارهي آقا شعر گفتهاند، معرفي كند و...
* شبكههاي صدا و سيما، ميتوانند هر صبح جمعه، يك برنامهي ويژه داشته باشند. به لطف الهي، اين كار انجام شده است. شبكهي دو، صبح جمعه، برنامهاي دارد به نام به سوي ظهور. معرفي كتاب، شعر، پاسخ به پرسشها، و... از فعّاليّتهاي اين برنامه است.
* جمعه، روز آقا است. شرح دعاهاي ندبه و عهد و... بايد در اين روز در برنامهها قرار بگيرد، آن هم شرحي وزين و سنگين، نه اين كه بگوييم: ((يا ابن الحسن! كجا هستي؟))! عشق، بايد در شأن امام زمان(عج) باشد.
* پشتيباني از نمايشنامهها و فيلمهايي كه دربارهي اصحاب امام زمان(عج) و سفراي ايشان و افرادي كه ايشان را ملاقات كردهاند، نوشته شده، ضروري مينمايد.
* براي برنامههاي برون مرزي، ميتوان كارهايي كرد و به زبانهاي مختلف، برنامه توليد كرد: اسپانيايي؛ ژاپني؛ انگليسي؛ عربي؛ اردو؛ ...
* تفسيري را من به صدا و سيما ميدهم كه حدود پنج صفحه است. آن را به بيست و هفت زبان ترجمه ميكند. ما ميتوانيم دربارهي امام زمان(عج) هم برنامههاي برون مرزي را تحت پوشش قرار دهيم.
* انجمن حجّتيه، متلاشي شد. خانهي خشتي را كه خراب ميكنيم، بايد يك خانهي آجري بسازيم. آن را خراب كرديم و چيزي به جاي آن نساختيم. ما يك تشكيلات راه انداختيم و امسال چهار ميليون بروشور، در بارهي سيماي مهدي(عج)، سيرت مهدي(عج) و... چاپ كرديم. آن بروشورها، يكي دو صفحه بيشتر نبود. نسل امروز، حوصلهي مطالعه ندارد. بايد مطلب را خلاصه و چكيده به او ارائه كرد. نسلي است كه ساندويچ ميخورد، چون حوصلهي پختن ندارد و اخيراً، آب ميوه ميخورد، چون حوصلهي جويدن هم ندارد. از اصول تبليغ اين است كه ببينيم، شخص، چه مقدار حوصله دارد. قرآن ميفرمايد:
((... خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً...))؛(7)
... خداوند، به شما تخفيف داد، و دانست كه در شما ضعف است... .
حالا كه شما ضعيف هستيد، خدا، كوتاه ميآيد. كارهايي كه ما چاپ كرديم، سادهاند. بخشي از كتاب خورشيد مغرب، نوشتهي استاد محمّد رضا حكيمي است كه دربارهي تكليف ما، در عصر غيبت است. يك ميليون نسخه از آن، چاپ شده است. كارهايي هم در سطح آموزش و پرورش انجام ميدهيم و به شبكههاي صدا و سيما نامه فرستاديم كه اگر ميخواهيد نيمهي شعبان را پوشش دهيد، ما، مطالبي برايتان ميفرستيم كه با هم فكريِ هم، آنها را كامل ميكنيم و ارايه ميدهيم.
وظايف واعظان و مداحان
* واعظان و مداحان، بايد در ميان خودشان، انتخابات راه بيندازند و آن كسي كه در وعظ و خطابه، از همه قويتر است، انتخاب شود تا مسائل را مستدل و پخته مطرح كند. سخنرانيهاي ما، بايد همين محتواهاي قرآني و حديث باشد. دعا و حديث بخوانيم. دعا را ساده نگيريد.
عوامل سقوط يك جامعه چيست؟ اگر حوزه و دانشگاه تحقيق كنند، عصارهي همهي رسالههاي علمي كه در مورد سقوط جامعه نوشته شده، در صفحهي آخر دعاي ابوحمزهي ثمالي است كه در مفاتيح الجنان آمده است. امام سجادعليه السلام ميفرمايد: ((خدايا! پناه ميبرم به تو از عوامل سقوط)). ايشان، عوامل سقوط را اين گونه ميشمارد:
اللّهُمّ! إنّي أعوذُبِكَ مِن الكَسَلِ والفَشَل والهَمِّ والجُبنِ والبُخلِ والغَفلَةِ وَالقَسوَةِ وَالذّلَّةِ وَالمَسكَنَةِ وَالفَقْرِ وَالفاقَةِ وَكُلِّ بَلِيَّةٍ...؛(8)
خدايا! من، از تنبلي و ناكامي و اندوه و ترس و بزدلي و بخل و غفلت و سنگ دلي و ذلّت و خواري و بينوايي و فقر و نيازمندي و هر مصيبتي، به تو پناه ميبرم... .
عوامل سقوط يك جامعه، تن پروري، جهل و بي سوادي، تفرقه، غفلت، عيش، فقر، ... است.
وظايف نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاهها
* در كتاب معارف دانشگاه، به مسئلهي حكومت جهاني آينده، توجّه شود. متأسّفانه، در مباحث معارف دانشگاه دو مورد ديده نميشد: يكي، بحث نماز و ديگري، امام زمان(عج)؛ يعني، نه از عمود دين و نه از قطب عالم هستي، چيزي نوشته نشده است! اخيراً، بخشي از كتاب معارف دانشگاه را به بحث نماز و مسئلهي حكومت جهاني اختصاص دادهاند.
* كتابهاي مفيد را با نرخ ارزان در اختيار دانشجويان بگذاريم.
* از دانشجويان خوش قلم، تقاضا كنيم كه مسئلهي مهدويّت را با استفاده از استعداد خود بيان كنند.
* در خواب گاهها، دعاي ندبه و سخنرانيهايي دربارهي امام زمان(عج) انجام شود.
* بروشورهاي مفيد در شمارگان بالا منتشر شود.
* اردوهاي زيارتي و موضوع پايان نامهها و پاسخ به سؤالات، در اين زمينه باشد.
* جشن فارغ التحصيلان دانشگاه، در نيمهي شعبان برگزار شود.
* دانشجويان با انواع كتابهايي كه دربارهي امام زمان(عج) است، در قالب ((نمايش گاه كتابهاي مهدويّت)) آشنا شوند.
* كانونهاي فرهنگي كه به اسم آقا است، ايجاد يا تقويّت شود.
وظايف ادارهي اوقاف
* اوقافِ مهديّهها، بي سر و سامان است و بايد آن را سر و سامان داد.
* هيئتهاي امنا، بايد متشكّل از اقشار مختلف باشند: دانشگاهي؛ نسل نو؛ خانمها؛ ... .
* در اين كاشي كاريها كه به آن هنر معماري ميگويند، بايد روايات مربوط به امام زمان(عج) با خط خوانا نوشته شود.
* در نيمهي شعبان، بخشي از امكانات و بودجههاي اوقاف، دربارهي امام زمان(عج) باشد.
* تابلوهاي جذابي در امام زادهها ميتوان نوشت.
* مسجد جمكران بايد سر و سامان بگيرد. جمكران، مال خود امام(عج) است. در هفته، صدها هزار نفر به خاطر امام زمان(عج) به جمكران ميآيند.
* نام گذاري مكانهاي مذهبي موقوفه به نام امام زمان(عج).
وظايف حوزه و سازمان و دفتر تبليغات اسلامي
* خرافه زدايي از مسئلهي مهدويّت، وظيفهي حوزه است. امروزه، بازار خرافه داغ شده است.
* هر طلبه، سالي يك كتاب در بارهي آقا مطالعه كند. كتابهاي مناسبي، در اين زمينه نوشته شده است.
اين جا محيط حوزه است. شما ميتوانيد كارهاي سنگينتري انجام دهيد.
* بيشترين چراغانيها بايد در خانهي علما باشد. ما، به لباسي كه پوشيدهايم، افتخار ميكنيم. ما، سرباز امام زمان(عج) هستيم. چراغاني مدرسهي فيضيه، بايد بيش از قصابيها و نانواييها باشد؛ چون، ما، منسوب به امام زمان(عج) هستيم. سهم امام زمان(عج) را ما ميخوريم، چراغانياش را قصابها و نانواها ميكنند! ما، بايد بيشتر اظهار علاقه كنيم!
* با مؤسّساتي كه مربوط به آقا هستند و مؤسّساتي كه براي آقا تحقيق ميكنند، آشنا شويم. انتقال تجربه، خيلي مهم است.
* آشنايي با شبهات براي پاسخگويي بدانها، امري بسيار ضروري است.
* مردم را دعوت كنيم كه براي امام زمانعليه السلام، صدقه بدهند. ناخداي كشتيِ هستي، امام زمان(عج) است. براي سلامتي امام زمان(عج) بايد صدقه داد. آقا، وقتي ميبيند براي سلامتياش صدقه ميدهم، در حقِّ من دعا ميكند؛ چرا كه قرآن ميفرمايد:
((وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا...))؛(9)
هرگاه به شما تحيّت گويند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهيد... .
اگر من، براي آقا كاري كنم، ايشان حتماً، به من لطفي ميكند.
* سازمان و دفتر تبليغات، بايد تهيّه و توزيع موادّ علمي و كتاب و مجلات را انجام دهند. بدين صورت كه آمار طلاب را داشته باشند و هر سال، به مناسبتهاي مختلف، مثلاً نيمهي شعبان، آخرين كتابها را مجّاني برايشان بفرستند؛ زيرا، روحاني، در نقاط دور دست، از كجا بداند كه چه كتابهايي چاپ شده است.
* بايد محقّقان را شناسايي كنند. معناي سازمان، همين است. ممكن است محقّقي باشد كه كسي هم او را نشناسد و تا كنون چهل يا پنجاه جلد كتاب خوب نوشته باشد. آقاي قرشي در اروميه، چهل و پنج جلد كتاب مفيد نوشته است و ناشناخته هم هست!
* بايد بگوييم هر كس مقالهي تحقيقي دارد، بفرستد و ما بايد او را ياري كنيم و از او ياري بطلبيم. ما، در ستاد اقامهي نماز، همين كار را كرديم. گفتيم، هر كه شعر خوب دارد، بفرستد. بيش از هزار شعر خوب، جمع شد. دفتر و دستك هم نميخواهد. اگر از مردم ياري بطلبيم، خودشان چيزهاي خوبي ميفرستند.
اِعلام كرديم: ((شيرينترين نمازي كه خواندهايد، كدام بوده است؟ آن را براي ما بنويسيد)). چند گوني نامه آمد. در اين نامهها، نامههايي بود كه اگر همهي مُخهاي صدا و سيما و حوزه و دانشگاه فكر كنند، چنين مطلبي نميتوانستند بنويسند. نامهاي از يك دختر يازده ساله است:
دختر يازده سالهاي هستم. با اتوبوس با پدر و مادرم مسافرت ميكردم. روي پا ايستاده بودم. ديدم خورشيد كم كم غروب ميكند. گفتم: ((بابا! نماز نخواندم.)). گفت: ((بايد بخواني، امّا الآن كه در بيابان نميشود نماز خواند.)). گفتم: ((قضا نشده؟ من ميتوانم بخوانم.)) گفت: ((بنشين! حرف نزن! چهل تا مسافر به خاطر تو نميايستند! ماشين را كه نگه نميدارند!)). گفتم: ((بابا! خواهش ميكنم، شما با من مخالفت نكنيد، من نماز ميخوانم.)). قبول كرد.
يك شيشه آب آوردم. يك سطل زير صندلي اتومبيل بود. شاگرد شوفر گفت: ((دختر چه كار ميكني؟)). گفتم: ((من ميخواهم وضو بگيرم و مطمئن باش نميگذارم آب توي اتوبوس بچكد.)).
راننده، از آينه نگاه كرد و گفت: ((دختر چه ميكني؟)). گفتم: ((آقا! وضو ميگيرم و نميگذارم آبش بچكد.)). گفت: ((من، اصلاً به احترام تو ميايستم.)).
راننده ايستاد. پياده شدم رفتم پايين و نماز خواندم. بعضي از مسافران هم كه نماز نخوانده بودند و شايد نميخواندند، يكي يكي پايين آمدند و آنها هم نماز خواندند.
اين، شيرينترين نمازي بود كه خواندهام.
اين دختر با اين كار، امامِ مردان و زنان سالخورده شد. قرآن هم همين را ميخواهد بگويد:
((... واجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً...))؛(10)
... و ما را براي پرهيزكاران، پيشوا گردان... .
ما، امام لازم داريم! لازم نيست كه امام، حتماً، رهبر انقلاب و... باشد. اين نامه را براي مسئولان صدا و سيما خواندم و گفتم، اگر از مردم بخواهيم، برايمان اين گونه كار كنند، چنين سناريوهايي به دست ما خواهد رسيد.
* ايجاد نمايشگاههايي از كتابهاي مفيد نيز در اين زمينه كار خوبي است.
* ميتوانيم در نيمهي شعبان هم اعزامِ يكي دو روزه از طلاب به سطح مناطق كشور داشته باشيم. اينها، كار سازمان تبليغات است.
* صدا و سيما را بايد حوزه تغذيه كند. نيمهي شعبان رابطه برقرار كند كه ((آقا! ما افراد مختلفي داريم كه ميتوانند صحبت كنند.)).
* از نقل مطالب سُست جلوگيري شود. كتابهايي چاپ ميشود كه بايد از چاپ آنها جلوگيري كرد.
* اهداي جوايز به طلبههايي كه تلاشهاي برتري داشتهاند، بايد آنان را با مسائل و شبهات جديد، آشنا كرد.
* برگزاري نشستها و حتّي همايشهاي جهاني و دعوت شخصيّتهاي جهاني.
* يك دورهي تخصّصي مهدويّت بايد گذاشته شود. البته، ما اين كار را با استفاده از استادان خوب حوزه و دانشگاه كردهايم. گويندهاي كه ميخواهد دربارهي امام زمان(عج) صحبت كند، خودش بايد دهها جلد كتاب در اين زمينه ديده باشد و در جريان شبهات باشد.
* امدادها و حمايتهايي كه آقا از بزرگان كرده و... بايد براي طلاب جوان گفته شود. همهي طلبگي، نبايد درس و كلاس و امتحان باشد! در اسكناس، يك نخ است كه آن نخ به آن ارزش ميدهد. آن نخ، فراموش نشود.
* در حوزهها، دعاي ندبه را فراموش نكنيم.
* گنجاندن سرفصلهاي مهدويّت در رشتههاي تخصّصي تبليغ و تفسير و... در هر رشتهي تخصّصي، بخشي از مهدويّت مطرح شود.
* طلاّب براي چراغاني، تشويق شوند. بعضي از طلاب، حاضرند صد تا مقاله بنويسند، ولي حاضر نيستند يك چراغاني كنند. طلبه، بايد عاشورا سينه بزند! بلد باشد گوسفند بكشد! فقط اهل ((صبّحكم اللّه)) و ((مسّاكم اللّه)) نباشد! اين كارها را هم بكند. اين، مسئلهي مهمّي است. حضرت ابراهيم، تبر دست گرفت.(11) حضرت موسي، علي نبينا و آله و عليه السلام، يك سيلي زد و طرف مرد.(12) گاهي وقتها بايد يك رگي در طلبهها باشد.
* بايد پايگاهي براي پاسخ گويي در قم باشد. با استفاده از اينترنت، و اينترانت، به سؤالات دربارهي امام زمان(عج) و همهي شبهات پاسخ گفته شود.
اينها، چيزهايي بود كه به عقل ناقص من ميآمد تا ببينم به عقل كامل شما چه ميآيد... به هر حال، آرزو بر پيرها عيب نيست تا چه رسد به جوانان! ما، يكي يكي، اين كارها را إن شاء الله دنبال ميكنيم و هر كاري بتوانيم، براي آقا انجام ميدهيم. اميدواريم كوتاهيها را بر ما ببخشايند.
سخن پاياني
در حرم امام رضاعليه السلام شخصي از من پرسيد: ((آقاي قرائتي! چند سال است طلبهاي؟)). گفتم: ((من، از چهارده سالگي طلبه شدم. الآن خيلي سال است. گفت: ((اميرالمؤمنينعليه السلام وقتي ياراناش را ميديد، لذّت ميبرد، آيا شما به گونهاي هستيد كه وقتي حضرت مهدي(عج) نگاهتان كند، لذت ببرد؟)). گفتم: ((نه؛ من، چنين توقّعي هم ندارم، امّا همين كه از ما غم زده نشود، كافي است.)). اين حرف را زد و رفت، ولي مرا منقلب كرد كه ((آيا واقعاً حضرت مرا دوست دارد يا نه؟)).
ما، از درِ خانهي امام زمان(عج) دوري نكنيم. آية الله وحيد خراساني، جملهاي گفت كه من خيلي تكان خوردم. گفت: ((اگر به يك سگ، چند تا استخوان چرب بدهي، هر چه هم سنگ به او بزنند، هيچ وقت از درِ خانهي صاحباش كنار نميرود. ما كه سهم آقا را خورديم، نكند چند تا متلك بشنويم و از در خانهي صاحب مان كنار رويم و امام زمان(عج) را رها كنيم! به لباس خودمان عشق بورزيم! به طلبگيمان افتخار كنيم!)).
مردم كرهي زمين، سه دستهاند: يا توليد ميكنند يا توزيع يا مصرف. زنده باد طلبه كه اگر مُخاش كار كند و قوي باشد، توليد علم ميكند و اگر مُخي نداشته باشد كه فكر توليد كند، توليدات ديگران را ياد ميگيرد و توزيع ميكند و اگر نه فكر داشت و نه بيان، باز ياد ميگيرد و خودش عمل ميكند. و خوش به حال كسي كه هم مخ داشته باشد و هم زبان و هم عمل كند:
((عالِمٌ يُنْتَفَعُ بِعِلمِه أفضَلُ مِن سَبعين ألفَ عابِد؛(13)
عالمي كه از علماش استفاده ميشود، بهتر از هفتاد هزار عبادت كننده است.)).
خدايا! ما را نسبت به امام زمانعليه السلام، وفادار قرار بده! ايماني بده كه هر حادثهاي پيش آمد، ما را از امام زمانعليه السلام دور نكند!
------------------
پينوشتها:
1) صحيفهي سجاديه، دعاي 20، فراز 16.
2) بلدالامين، ج 1، ص 203؛ مفاتيح الجنان، اعمال شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان.
3) فرقان (25): 27:... اي كاش با رسول (خدا) راهي برگزيده بودم!
4) حج (22): 78.
5) بحارالأنوار، ج 16، ص 95؛ شيخ صدوق، كمال الدين، ج 1، ص 261؛ ابن شهر آشوب، المناقب، ج 3، ص 105: من و علي، پدران اين امّتايم... .
6) سال 1380 ه .
7) انفال (8): 66 .
8) شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزهي ثمالي؛ شيخ طوسي، مصباح المتهجد، ص 597، دعاء السحر في شهر رمضان.
9) نساء (4): 86 .
10) فرقان (25): 74.
11) صافات (37): 93 ((فَرَاغَ عَلَيهِمْ ضَرْباً بِاليَمِين))؛ سپس به سوي آنان رفت و ضربهاي محكم با دست راست بر پيكر آنان فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را در هم شكست).
12) قصص (28): 15 ((... فَوَكَزَهُ مُوسي فَقَضَي عَلَيه...))؛... موسي، مشت محكمي بر سينهي او زد و كار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مُرد)... .
13) محمّد بن يعقوب كليني، كافي، ج 1، ص 33.
[مجله انتظار شماره 5 : - سرمقاله] |
:: موضوعات مرتبط:
*****مهدویت***** ,
مقالات ,
,
:: برچسبها:
انتظار ,
مهدویت ,
وظایف ,